آرامش در سایه پذیرش
چرا روزها در ماه رمضان مقدس هستند؟
چون به بدن خودمان استراحت میدهیم. فلسفه روزه این هست که به نفسمان «نه» میگوییم پس مقدس هست. چون «نه» میگوییم ارتعاشات لطیف بدنمان بالا میرود.
حتی در مدیتیشن و یوگا گفته میشود که سه ساعت قبل چیز سنگین نخورید که بدن بتواند به بدن لطیف نزدیک شود و بدن لطیف ما هویدا شود پس احتیاج هست بدن سبک باشد.
ماه رمضان برای من یک ایدئولوژی نیست. ما باید هم استدلال و منطق داشته باشیم و هم حسش را داشته باشیم، باور داشته باشیم، اگر تجربه نداریم کاری رو انجام بدیم. همیشه ماه رمضانها برای من یک چیز جدیدی هست نه آن چیزی که قبلاها گفتند.
در ماه رمضان وقتی معدهمان را استراحت میدهیم بدنمان استراحت میکند. مثلا بعضی از غذاها هستند که میخوریم 10 تا انرژی دارد و 20 تا انرژی خرج میکنیم تا آن غذا را هضم کنیم؛ غذای سنگین بیخود به این میگویند و اینها غذاهای «تاماسیک» هستند.
تاماس یعنی سنگین، رخوت درش هست و ما را سست میکند و دستگاه گوارشمان را تحت تاثیر قرار میدهد و انرژی که از آن دریافت میکنیم دو برابرش را صرف میکنیم تا اینکه آن را هضم و دفع کنیم پس ما بدهکار میشویم.
یکی از آن غذاهایی که ارتعاشش خیلی قوی است و ارزش غذایی بالایی دارد روغن نارگیل طبیعی و آناناس هست ولی در مصرف اینها هم حتی باید تعادل را رعایت کرد چون هرچیزی که از تعادل خارج شود سم میشود.
یاما و نیاما
ساتیا: صداقت
یک انسان متعادل و نسبتا تکامل یافته از دروغ کسی معذب نمیشود. ما فکر میکنیم وقتی یوگی دروغ، تظاهر، حسادت، کینه را میبیند تنفر پیدا میکند، اصلا اینطور نیست! یک انسان فهمیده و تکامل یافته مچ کسی را نمیگیرد.
دروغ متداولترین مساله روزمره جامعه خود ما است. حالا بیایم فکر کنیم که اینها آدمهای بدی هستند، اصلا اینطور نیست. در جامعه عادت میشود و همه یاد میگیرند که دروغ بگویند، بعضی افراد هم دوست دارند که دروغ بشنوند! ما میخواهیم شمشیر بکشیم که چرا به من دروغ گفتی؟
یک انسان سالم و فرهیخته هیچوقت نه مچ کسی را میگیرد و نه از دروغ کسی معذب هست، او آگاه هست. لزومی ندارد کسی که به ما دروغ گفت و مطمئنیم سریع مچش را بگیریم که ما آدم مهمی هستیم و سرمان کلاه نمیرود. اینها از نادانی است. لزومی ندارد ما کسی را قضاوت کنیم. همیشه میگوییم «عدم قضاوت».
به فرض روی مصلحتی که خودش میداند به من دروغ بگوید، من باید بلند شوم یقه او را بگیرم؟ اصلا در شان من هست؟ ممکن هست خیلی ملایم و دوستانه و خیلی صمیمی و بیریا باشیم باهم و به طور ملایم و دوستانه متوجه دروغش بکنم، اما دیگر دنبال موضوع را نمیگیرم و شروع نمیکنم به متنفر شدن.
یک انسانی که در راه عشق و آزادی و پاکسازی هست، مگر اصلا به تنفر و بیزاری و انتقام و مقابله به مثل فکر میکند؟!
ما در مقابل کسی که به ما دروغ میگوید چکار کنیم؟
به نظر من از یک گوش بشنویم و از گوش دیگر بگذاریم برود. چون اولا ما مهم هستیم و نباید اجازه بدهیم کسی ما را بهم بریزد و دوما نباید روی آن شخص قضاوت کنیم، شاید حتی اگر آن حرف دروغ باشد اشتباه هست که ما تهمت بزنیم چون نمیدانیم پشت پرده چه خبر است.
راه ما راه آرامش، امنیت، صلح، عشق، مهربانی و بخشش هست. راه ما راه شمشیرکشی نیست. همین هست که به بدبختی رسیدیم و دنبال عیبجویی از دیگران هستیم.
وقتی کسی شرایط ما و یا هر حالت دیگری را نمیپسندد، میگوییم این دشمن ماست و شروع میکنیم حالتهای پانیک نشان میدهیم. اینها از ضعف خود ماست و ربطی به شخص مقابل ندارد.
ما میگوییم درباره دیگران قضاوت نکنیم ولی دنبال یک نقطه هستیم که برویم تو شکم کسی، این در شان انسانی که در راه آزادی، رهایی، عشق و مهربانی و گذشت هست، نیست. راه ما این هست که بپذیریم که انسانها مختلف هستند و از نظر کاراکتر متنوع هستند و این کاملا طبیعی است.
ما باید همه را بدون شرط بپذیریم، اونجاست که رشد ما شروع میشود نه قبل از آن.
ممکن است نخواهیم با کسی معاشرت کنیم ولی این رو برگردوندن، توهین وار رفتار کردن نیست، این ترک شخص نیست. ما اگر این کار را بکنیم آخرش طرد میشویم چون هرکسی دارای عیبی هست. خود ما بیشتر از همه عیب داریم و بعضی وقتها نمیتوانیم این را بفهمیم چون دنبال عیبجویی از دیگران هستیم و نمیتوانیم خودمان را اصلاح کنیم.
ما پشه روی بینی طرف مقابلمان را میبینیم، کرگدن روی بینی خودمان را نمیبینیم.
بله شاید بعضیها عادت کردهاند دروغ بگویند، کسی به ما تعهد نداده که در قبال ما چکار کند. لزومی ندارد آن حالت شخص، ما را بهم بریزد، لزوم و دلیلی ندارد که در مقابلش خشم نشان بدهیم، این ضعف ماست و باید درستش کنیم. حالا اگر اصرار داریم که نمیخواهیم ضعف را درست کنیم خب پس با دیگران چیکار داریم؟
ما در جامعه متولد میشویم، با جامعه درس میگیریم بالا میایم بعد جامعه را نمیپسندیم. این درست نیست.
نمیگوییم این عمل درست است یا درست نیست، ما میگوییم اجازه قضاوت نداریم، اگه داشته باشیم در راه اصلاح خودمان نیستیم.
لزومی هم ندارد دروغ دیگران را باور کنیم و تایید کنیم، ما نمیگوییم این عمل درست هست، فقط میگوییم در شان ما نیست که عکسالعمل نابهجایی نشان بدهیم. چه دلیلی دارد اجازه بدهیم دیگران ما را بهم بریزند پس ما ضعیفیم، ببینیم نقطه ضعفهای ما چی هستند و آنها را اصلاح کنیم عوض اینکه روی دیگران عیبگذاری کنیم.
اگر چیزی را فکر میکنیم جالب نیست خودمان تکرارش نکنیم ولی بعضی وقتها ما خودمان یک فتنهای هستیم که به نام راستگویی میخواهیم همه را بدبخت کنیم، این هم زیبا نیست.
آهیمسا: عدم آزار
«آهیمسا» یعنی به خود و دیگران ضرر نرسان، عیبجویی نکن، صدمه نزن، کسی به ما راستگویی بدهکار نیست اما ما اگر دوست داریم هر روز آرامتر و رهاتر باشیم بهتر است راستگو باشیم اما «جز راست نباید گفت، هر راست نباید گفت»
بعضی چیزها سّر و راز هست، سّر و راز مردم را نمیشود فاش کرد.
نکته دیگر درمورد ماه رمضان این هست که بهتر است کمتر صحبت کنیم چون مبطلات روزه فقط خوردن نیست، حتی یک اندیشه، یک فکر، یک نگاه، یک قضاوت ممکن هست روزه را باطل کند یعنی چی؟ یعنی انسان آگاه باش به جز خوردن و آشامیدن که نباید بخوری و بنوشی، دروغ و غیبت و قضاوت هم نباید بکنی.
در شرق بعضی افراد عقیده قلبی دارند که زمان بهار و قسمتی از تابستان نباید با سرعت زیاد و حتی سرعت کم با ماشین رانندگی کرد چون پشهها و حشرات به شیشه برخورد میکنند و از بین میروند، حتی آن را هم کارمای منفی میدانند. این آگاهی است.
یک نفر میگوید من راه که میروم زیر پایم را نگاه میکنم که مورچهای را له نکنم، یک مورچه شاید فکر کنیم در این هستی زیاد اهمیت ندارد ولی نفس عمل من اهمیت دارد. این یعنی چی؟ یعنی آگاه باش، سادگی نکن. سادگی دو نوع هست: ۱- بی غل و غش بودن ۲- پع پع و ساده لوح بودن
بعضی افراد هم هستند که همه جا از این دفاع میکنند که تو فکر کردی من پع پع ام؟ بهشون برمیخورد و منیتشان زیر سوال میرود.
ما سادهلوح نیستیم بلکه ما دلمان میخواهد با همه در صلح و صفا زندگی کنیم. دوست داریم در کنار دیگران باشیم، دوست داریم گذشت کنیم چون اینها زیبا هستند وگرنه درگیر شدن خیلی راحت است!
عدم قضاوت خیلی مهم است. ما خودمان را مثلا چی فرض میکنیم؟ برتر از دیگران؟ خیلی دانا و هوشیاریم و دیگران ما را فریب میدهند؟ این یک بیماری است. چرا من باید خودم را در همچین مقامی بدانم؟!
ما باید آگاه و حساس باشیم، نه حساس برای اینکه بهمون بربخورد، حساس برای اینکه جایگاه خودمان را درک کنیم. باید بفهمیم و به خودمان ارزش قائل شویم.
کسی که به محفل ما میآید باید انسان پذیرا، فروتن و رهایی باشد. همه ارتباط ما روی بخشش، عشق و محبت بدون انتظار هست.
مقاله حاضر بحشی از صحبتهای استاد ناصر صمدی در تاریخ 4 فروردین 1402 / 24 مارچ 2023 میباشد.