تعادل در زندگی
درود بر همه ...
همانطور که میدانید جلسات ما فقط وضعیتها، حرکات، نفسها و مراقبه نیست. ما در بعضی مسائل با هم تشریک مساعی میکنیم. نظراتمان را میگوییم و مسائل را روشنتر و شفافتر میکنیم تا در نهایت از دیدگاه یوگا مسائل را بررسی کنیم.
یکی از پرتوجویان موضوعی را مطرح کردند که امروز به آن میپردازیم:
«با عرض سلام و وقت بخیر. از آنجایی که زندگی و حیاتی که در این دنیا به انسانها از طرف خداوند متعال داده شده و موقع ترک این دنیا همه چیزهایی که متعلق به این دنیا هستند در همین دنیا باقی میمانند. چطور میتوانیم زندگی متعادلی داشته باشیم که هم دلبسته اینجا نباشیم که پشت آن درد و رنج هست هم از نعمتهایی که خداوند متعال به ما داده در راه رسیدن به خوشبختی واقعی استفاده کنیم؟»
عزیزم ببینید... اتفاقا از نعمتهای این دنیا آن زمان میتوانیم استفاده کنیم که دلبسته نباشیم.
نعمتهایی که از طرف خداوند به ما داده شده یعنی امکاناتی که در این دنیا هست و به دست میآوریم اگر وابسته آنها باشیم چطور میتوانیم لذت ببریم؟ چون هر چیزی که در این دنیا جاری هست در نهایت شکل عوض میکند یا اینکه کلا از بین میرود. البته برای حضور انسان، روح جاودان و ازلی او از بین نمیرود. اما وابستگی یک نوعی رنجی پشت سرش هست، چون وقتی تو میچسبی به آدمها هم خودت را آزار میدهی و هم دیگران را. هر موقع با هر نعمتی بودی طبق اصول میتوانی لذت ببری، لزومی ندارد وابستهاش شوی! وقتی وابسته شوی دیگر لذتی وجود ندارد چون فقط فکر از دست دادنش تو را عذاب خواهد داد. پس چه استفادهای میتوانی ببری؟
میدانید وابستگی یعنی چه؟
وابستگی یعنی وقتی تو هستی من حالم خوب هست و وقتی نیستی حال من بد هست! یعنی اعتیاد. ما عادت میکنیم به مسائل. عادت عین اعتیاد هست که اگر چیزی که انسان به آن عادت کرده قطع شود و دیگر ادامه نداشته باشد حتما ناراحت خواهد شد.
این برازنده یک انسان نیست. اگر چنین شرایطی برای کسی هست باید با آگاهی از این حالت بیرون بیاید. هر چیزی که در دنیای بیرونی است تضمینی برای ماندنش نیست. هیچ چیزی! چیزی هم اگر باشد شکل عوض میکند. همین عاشق معشوقها را نگاه کنید که بعد از مدتی بهم عادت میکنند و اصلا دوست ندارند ارتباط زیادی باهم داشته باشند.
باید آگاه باشیم هر چیزی که در این دنیا هست ما صاحب و مالک آن نیستیم و آن هم صاحب و مالک ما نیست.
ما در این دنیا هستیم تا تجربههایی داشته باشیم. چه بهتر که این تجربهها تجربه هایی باشند که ما را دچار رنج نکنند.
چیزی که برای ما ماندگار نخواهد بود نمیتوانیم وابستهاش شویم و اگر شدیم حتما باید تاوانش را پس بدهیم. و در همین راستای وابستگی، نگرانی هست، ترس هست، و خیلی حسهای ناخوشایند و نامتعادلکنندهای به وجود ما حملهور میشوند. اگر خودمان را عادت بدهیم به این وضعیتها در نهایت حتما دچار رنج خواهیم شد.
به نظر من و با تجاربی که دارم نعمتی که به ما داده شده در واقع ما همان لحظه میتوانیم از آن بهره و لذت ببریم و وابسته این نباشیم که امروز که این نعمت هست ما خیلی خوشبختیم و اگر نباشد ما دیگر خوشبخت نیستیم.
خوشبختی به بیرون ربطی ندارد. خوشبختی در درونِ خودِ ماست.
حتی لذت جسمی که ما از چیزی بهره میبریم لذت ربطی به آن شخص ندارد. ما لذت را در درون خودمان میبریم.
عشق چیست؟
عشق یعنی دادن و بخشیدن. تو در عشق نمیتوانی متمتع باشی. اگر در دادن و بخشیدن لذت میبری در این صورت آن عشق هست. نباید به فکر گرفتن باشی. نباید حسادتی به هیچ چیز وجود داشته باشد.
اما باز عشقِ واقعی در درون خود ماست، به بیرون مرتبط نیست. ما به یک چیزی عشق میورزیم؛ به «یک چیزی» ، حالا هر چه میخواهد باشد، مثلا به مهتاب، به آفتاب عشق میورزیم. عشقورز چه کسی هست؟ بله خودِ ما. پس بنابراین آن چیز یک وسیله هست تا ارتعاش عشق تو باشد.
اگر در این فکر باشی که اگر «آن چیز» باشد حال من خوب هست، آن چیز نباشد حال من بد است، در این صورت عشق نیست، بلکه نفسِ توست. دنبال یک تجارت یا لذتی هستی تا از آن متمتع شوی. و وقتی آن لذتی که میخواهی نیست، وقتی زیر سلطه نیست، وقتی رامِ تو نیست، وقتی عبدِ تو نیست، وقتی مطیعِ تو نیست تو ناراحتی. و وقتی هست خوشی. در اصل تو از یک اسارت و استثمار لذت میبری و این عشق نیست.
شما ببینید همه این زن و شوهرهایی را که چندین سال است ازدواج کردهاند، بیشتر در تجارت هستند که اگر این کار را بکند من از او خوشم میآید. شما بعد مدتی اتوماتیک وار میروید سراغ اینکه او چه کار خیری برای من انجام داد؟ چقدر خوب بود برای من؟ چقدر وفا داشت؟
عشق این هست که من فقط میدهم، میبخشم، قضاوت نمیکنم و توقعی هم ندارم. در غیر این صورت عشقی وجود ندارد و وابستگی است.
تو وابسته چه چیزی میخواهی بشوی که لذت ببری؟
وابستۀ بچه؟! بچهای که بزرگ بشود شاید کارهایی کند که تو هزار بار او را نصیحت کنی، که البته من خودم اصلا مخالف نصیحت هستم و بنظرم زشتتر از نصیحت وجود ندارد. نه اینکه اگر دیگران از ما راهنمایی خواستند آنها را راهنمایی نکنیم؛ این نصیحت نیست، بلکه تو تجربه خودت را در اختیار کسی که خواسته گذاشتهای و خوب است.
نصیحت این هست که به کسی امر و نهی کنی که اینکار و آن کار را بکن؛ این خوب است و آن بد؛ انگار که فقط تو میدانی و هیچ کس دیگری نمیداند. این نصیحتی است که بنظرم برای یک انسان کامل بسیار زشت است. باید اجازه بدهیم دیگران هم اشتباهات خودشان را در حد متعارف داشته باشند و از این اشتباهات درس گرفته و رشد کنند.
بنابراین تو وابسته چه چیزی میخواهی شوی؟
وابستۀ پدر؟! پدری که میرود. وابستۀ مادر؟! مادری که مریض میشود و دنیا را ترک میکند.
وابستۀ چه کسی و چه چیزی میخواهی شوی؟!
پس دنبال استثمار این و آن نباش و فکر نکن دیگران هیچ نمیفهمند و فقط تو میدانی و میفهمی.
در کنار دیگران باش و نه در مقابل آنها.
تو در لحظۀ حال از هر چیزی که میبینی مثبت هست یعنی اینکه به کسی آزار و رنج نمیرساند میتوانی لذت ببری؛ نه فقط دیگران، بلکه به خودت هم نباید آزار برساند.
اگر چیزی به تو ضرر و آسیبی رساند چون متصل هستی به خانواده، به دوست، به فامیل، متصل هستی به جامعه و به قوانین پس ضرر و آسیب تو دیگران را هم متاثر از این آسیب میکند. پس تو تنها نیستی که هر کاری دلت خواست بکنی. جامعه و قوانینی هست که طبق این قوانین ما میتوانیم آزادانه تعادلی در خواستهها و کردار خود داشته باشیم.
خب پس چطور میتوانیم زندگی متعادلی داشته باشیم؟
با تعادل! قطعا با ایجاد و حفظ تعادل میتوانیم زندگی متعادلی داشته باشیم. مثلا حتی غذای خیلی مقوی را هم زیاد بخورید شما را مسموم میکند؛ دارویی که برای سلامتی مصرف میکنید را زیاد بخورید بیمار میشوید.
پس هر چیزی با تعادل بهترین است.
از نعمتهایی که خداوند به تو داده و نعمتهایی که در کائنات هست لذت ببر، ولی اگر چنانچه با نگرانی بخواهی این کار را بکنی که یک روزی من این را از دست میدهم، در این صورت نمیتوانی لذتی ببری. و لذت و استفاده تو مثبت نیست. تو را آزار خواهد داد و بیمارت خواهد کرد، چه از نظر جسمی چه از نظر روحی.
من خیلی ساده صحبت میکنم. خیلی از دوستان را داریم که به هرحال استاد دانشگاه هستند PHD دارند. من لحنم ساده هست، قابل فهم برای یک آدم معمولی. امیدوار هستم که مورد استفاده برای شما عزیزان باشد.
مقاله حاضر بحشی از صحبتهای استاد ناصر صمدی در تاریخ 29 اردیبهشت 1400 / 19 می 2021 میباشد.