آیورودا: هنر هماهنگی با قوانین طبیعی

آیورودا: هنر هماهنگی با قوانین طبیعی

آیورودا تقریبا قدمتی برابر با یوگا یعنی بالغ بر حداقل 5000 سال دارد اما حدود 900 سال قبل از میلاد مسیح حدودا 3000 سال قبل از همین حالا سه فرد به نام‌های Sushruta، Charaka و Vagbhata آیورودا را باز مجددا جمع‌آوری کردند و به صورت مکتوب درآوردند.

در اصل روش‌های درمانی بسیار کهن هند یا شرق را علم آیورودا می‌گویند. یا بهتر بگوییم «علم زندگی و علم طولانی سالم زندگی کردن» که «مادر همه روش‌های شفابخش» هم نامیده می‌شود.

من دوره خیلی مختصری از آیورودا را یعنی چیزی در حدود 6 ماه در تهران با استاد برزو قادری که متخصص خیلی معروفی در آیورودا هستند، گذرانده‌ام. البته ایشان متخصص همه رشته‌های طب آیورودا نیستند. در آیورودا جراحی هم هست، چشم‌پزشکی هم هست و خیلی چیزهای دیگه که در ادامه به اختصار در موردشان صحبت می‌کنم.

شاید سوال پیش بیاید که یک نفر چطور پزشک آیورودا می‌شود؟ 

یک پزشک بعد از تمام کردن پزشکی عمومی 8 سال باید به هندوستان برود و دوره آیورودا طی کند تا پزشک آیورودا شود. که البته این تازه اول کار هست و باید تجارب زیادی کسب کند.

آیورودا «هنر هماهنگی موجود زنده با قوانین طبیعی‌ است» و این بسیار مهم می‌باشد. جالب اینجاست که در مراجعه به پزشک آیورودا، پزشک ابتدا در مورد بیماری ما نمی‌پرسد بلکه اول دوشای ما و شخصیت ما را مشخص می‌کند و بعد موارد دیگر. 

آیورودا 8 رشته اصلی دارد 

اطفال، زنان زایمان، چشم‌پزشکی، طب سالمندان، گوش و حلق و بینی، مسمومیت‌شناسی، طب عمومی و جراحی. 

زیرشاخه‌های 8 رشته اصلی آیورودا 

ماساژدرمانی، رژیم‌درمانی، استفاده از گیاهان، شیاتسو، طب سوزنی، ماساژها، طب فشاری، سنگ‌درمانی، رنگ‌درمانی، رایحه‌درمانی، مراقبه و آسانا‌درمانی می‌باشند.

در آیورودا با 5 عنصر که این عناصر در خود بدن ما موجود هستند دوشای ما مشخص می‌شود. 

انواع دوشاها

3 نوع دوشا وجود دارد که اکثر شما اطلاعاتی دارید: واتا، پیتا، کافا

  • واتا که با کاتابولیک مرتبط هست، عنصر باد هست.

  • پیتا عنصر آتش هست. 

  • کافا که با آنابولیک مرتبط هست، عنصر آب هست.

هر کدام از این عناصر در یک فرد غالب‌تر و بیشتر باشد دوشای غالب او همان است. مثلا دوشای من واتا است. یعنی کاتابولیک، اتر، هوا. باد. اما در اصل دوران زیادی که یوگا کردم بدنم متعادل شده است یعنی تقریبا از هر 3 دوشا به اندازه مساوی هست. این نوعی تعادل بدنی است که ما اکثرا وقتی این تعادل را از دست می‌دهیم و واتا یا کافای بدنمان بیشتر می‌شود دچار بیماری می‌شویم. پزشک آیورودا اول تشخیص می‌دهد که عنصر غالب ما کدام است بعد به مسائل دیگری می‌رسد. 

در اینجا بهتر است هست تا حدی به چند مورد و زیرشاخه‌ای که گفتم اشاره‌ای داشته باشم. مثلا ً شیاتسو و یا اینکه فشاردرمانی، رفلکسوتراپی یا رنگ درمانی یا رایحه‌درمانی.

بعضی‌ها شاید خیلی تعجب کنند و بپرسند که چنین چیزی ممکن است؟ بله. حتی شما ممکن هست یک بیماری داشته باشید و با عوض کردن رنگ اتاقتان که در آنجا بیشترین زمان را می‌گذرانید بیماریتان رفع شود و به تعادل برسید. دوشاها که به هم بریزد قطعا انسان بیمار می‌شود.

مسئله دیگر این هست که ما چرا بیمار می‌شویم؟ 

بیماری‌ها آشفتگی‌های درون ماست که آخر تیررسشان به بدن فیزیکی می‌رسد. ما قبل از اینکه این بیماری را در بدن فیزیکی تجربه کنیم قطعا ً از هاله‌های ما گذشته است. ما دارای چندین آئورا هستیم که رنگ‌های مختلفی دارند. البته صرف‌نظر از مسائل کارمیک. در واقع کارمیک مسئله‌ای هست که ما باید آن را بگذرانیم. 

بیماری‌ها آشفتگی‌های درون ماست که آخر تیررسشان به بدن فیزیکی می‌رسد.

کارما را نمی‌شود درمان کرد. کارما انجام می‌شود. مگر اینکه رویه و روش خودمان را عوض کنیم تا آن کارما از بین برود. اگر کارما از بین نرود دارو بخوریم یا جراحی کنیم مسئله به نحوی همچنان باقیست و یا اینکه اگر قسمتی از بدن که بیمار شده خوب هم شود باز جاهای دیگری از بدن درگیر می‌شود. باید به این مسئله دقت کنیم و روی ریشه کارکنیم. اما چطور روی ریشه کار کنیم؟

ببنید برای درمان ریشه‌ای مشکلات باید به «یاما و نیاما» توجه کنیم. بعضی از مشکلات روحی روانی و جسمی ما نامتعادلی فرکانسی هست که چاکرای مربوطه دارد. 

در مورد چاکراها شما اطلاعاتی دارید اما برای یادآوری باز هم توضیح می‌دهم.

انواع چاکراها

چاکرای مولادهارا

اگر این چاکرا نباشد ما نمی‌توانیم بگوییم این مال من هست؛ این خاک و میهن مالِ من هست، این همسرِ من هست، این استادِ من هست. پس چاکرای اول منیتِ است، عنصر آن هم خاک است.

چاکرای سواتیستانا

این چاکرا مربوط به تولید مثل و زاد و ولد می‌باشد. عنصر این چاکرا آب هست. 

چاکرای اول و دوم ارتباط مستقیمی با منیت دارد: زمین و زاد و ولدی که در زمین انجام می‌شود. ارتباطی به جای دیگری ندارد. درست است که روح بعد از چهار ماهگیِ جنین وارد این بدن می‌شود و آن منِ واقعی همین هست. و ما بعد از ده‌ها سال مراقبۀ درست و منظم آن را در درون کشف می‌کنیم. و می‌گویند فرد به اشراق نزدیک شد یا به اشراق رسید یا اینکه روشن‌بین است. تمام قدرت مافوق اتم در همان است. 

چاکرای مانی‌پورا

اگر چنانچه چاکرای آتش یا چاکرای ناف یا مانی پورای یک فرد درست کار نکند نمی‌تواند مدیر خوبی باشد. این چاکرا برای مدیریت هست. 

چاکرای آناهاتا

مرکز عشق و اریکه الهی است. از آنجاست که ما عشق واقعی را احساس می‌کنیم. چاکرای آناهاتا یا چاکرای قلب که در امتداد قلب فیزیکی است و دو سه میلی‌متر به سمت راست هست. بعضی‌ها فکر میکنند این چاکرا در سمت چپ و روی قلب هست. اما آن قسمت مکانیزم قلب مکانیکی هست که خون را به بدن می‌رساند. هرکسی که این چاکرا را احساس نکند نمی‌تواند عشق و دوست داشتن را بفهمد و شاید فقط در مورد اینها حرف بزند. 

چاکرای ویشودها

این چاکرا مرکز الهام است، مرکز تله‌پاتی‌ است و یک نوع رادیوی ترانزیستوری بسیار قویست که فقط موج‌هایش تنظیم نیست. اگر موج‌های آن تنظیم باشد وسیله قوی برای ارتباطات هست. 

چاکرای آجنا

این چاکرا که معروف به چشم سوم است که واقعا چشم نیست بلکه آگاهیست. این چاکرا اگر باز شود ما آگاه می‌شویم. و دیگر کسی نمی‌تواند ما را فریب دهد. کسی نمی‌تواند به ما دروغ بگوید. البته نه اینکه کسی را رسوا و قضاوت کنیم، اما می‌فهمیم و راست را از دروغ تشخیص می‌دهیم. این چشم سوم هست که محدودیتی در نگاه ندارد. نگاه فقط نگاه تصویری نیست. بلکه بسیار بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر هست. 

چاکرای ساهاسرارا

که اصلا ً قابل توصیف نیست. در این چاکرا وحدت کامل را می‌توانیم تجربه کنیم. هرکسی آنجا می‌رسد و برمی‌گردد دیگر آدم سابق نیست، ظاهرا هست اما همه چیز تغییر یافته است. یک قدیس شده است. آن قدیس جواهریست که به دست آوردنش سخت و نگهداری‌اش خیلی سخت‌تر است.

اکثر حواریون عیسی مسیح به او خیانت کردند. ترسیدند یا این که فریب سکه را خوردند. حتی یک نفر سکه گرفت جای او را فروخت و آخرش به خاطر عذاب وجدان خودش را حلق‌آویز کرد.

همین چاکراها ارتباط عمیقی با سلامتی جسمی، روحی و روانی ما دارند.

جسم چیست؟ روح چیست؟ و روان چیست؟

  • جسم همین آنامایا کوشا است. 

  • روح همان آناندامایا کوشا است.

  • روان هم همان ذهن است. ارتباط ما بین جسم و روح.

روان و ذهن برای چیست؟

فرض کنید شما بخواهید زیر آب بروید باید چکار کنید و به چه چیزی احتیاج دارید؟ بله به اکسیژن نیاز دارید. چون طبق قانون زیر آب، اکسیژن را نمی‌توانید مستقیم از آب بگیرید. پس باید یک بالن وصل کنید یا اینکه یک دستگاه تولید اکسیژن را با خودتان داشته باشید تا به شما نَفَس برساند. وظیفه ایجاد این ارتباطی که روح با جسم لازم است داشته باشد و انتقال تجاربی که جسم در این دنیا می‌کند به روح، بر عهده ذهن است. 

ذهن چیز بدی نیست. با ذهن است که در نهایت به وحدت می‌رسیم، منتها این ذهن شلوغ است و باید آرام و آسوده‌اش کنیم. 

در اصل ما که داریم آساناها، پرانایاما و مراقبه را انجام می‌دهیم یک نوع آیورودایی را روی خودمون کار می‌کنیم.

آناندامایا کوشا یا بدن سعادت در اصل یک عنوان نیست، یک تیتر نیست، یک حفظیات نیست، یک علم نیست بلکه آگاهی است که وقتی به آن حیطه وارد می‌شوی شادی تو را دربر‌می‌گیرد هر چند که ظاهرا در بیرون تو عصبانی باشی اما در درون آرامش و بهشت را احساس می‌کنی. این آناندامایا کوشاست. 

آناندامایا کوشا یک منطقه راحتی نیست. برای رسیدن به آن تلاش منظم و دقیق و با دیسیپلین و کارما لازم است. بله کارما لازم هست هرکسی نمی‌تواند، نه اینکه مثلا ً پارتی‌بازی وجود دارد بلکه به خودش مربوط است که نمی‌تواند. چون هنوز در آن مرحله نیست. هرکسی روی خودش کار کند و نظم و دیسیپلین داشته باشد قطعا شمه‌ای از این حال را در واقع تجربه خواهد کرد. ممکن نیست که تجربه نکند چون خداوند عادل هست و کائنات تیرش به خطا نمی‌رود، همه چیز درست پیش می‌رود. 

 

مقاله حاضر بخشی از صحبت‌های استاد ناصر صمدی در تاریخ 22 اردیبهشت 1400 / 12 می 2021 می‌باشد. 

 

دیدگاه کاربران
توجه! برای ارسال دیدگاه خود، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید. ورود یا ثبت‌نام
هنوز دیدگاهی ثبت‌ نشده