حلقه اتصال بین دنیای آگاهی، مادی و ذهن

حلقه اتصال بین دنیای آگاهی، مادی و ذهن

مدیتیشن اتفاقی است که برای انسان می‌افتد، وقتی که می‌گوییم می‌خواهم مدیتیشن کنم یک حالت اکتیو در ما شکل می‌گیرد که باید من کاری بکنم، اتفاقا برعکس، مدیتیشن یعنی اینکه هیچ کاری نکنم و رها بنشینم و یک حضوری داشته باشم.

اگر یادتان باشد پیشنهادی داده بودم که اگر بتوانید ماهی چهار بار یعنی هفته‌ای یکبار و اگر نمی‌توانید ماهی دو یا سه بار (هر ده روز یکبار) یا ماهی یکبار چند ساعتی را برای خودتان در نظر بگیرید، در آن ساعت هیچ کاری نکنید، با کسی ارتباط برقرار نکنید، اینترنت نداشته باشید، تلفن همراه یا تلفن عمومی نداشته باشید، کسی وجود نداشته باشد، در اتاقی باشید که کسی مزاحمتی ایجاد نکند و کسی با شما کاری نداشته باشد.

 به هیچ چیزی فکر نکنید، به این فکر نکنید که من مرد هستم، من زن هستم، من مادر هستم، من پدر هستم، من مسئولیت دارم، من مسئولیت ندارم، من مهندسم، من دکترم، من جراحم، من استادم، من شاگردم. همه چیز را پاک کنید از خودتون، فقط باشید، میتوانید یک موزیک ملایم گوش کنید ایرادی ندارد. فقط باشید فقط با خودتان خلوت کنید.

اسم من چی هست، فامیلی‌ام، چند سال دارم، زبانم چی هست، دوستم کی هست،؟ مطمئن باشید که خیلی چیزهای مهم را از این فضاها میتوانید بگیرید.

آیا چند سال قبل بچه من بود؟ آیا چندین سال قبل خود من بودم؟ پدر و مادر من بودند؟ آیا من وجود داشتم که پدر و مادری داشته باشم؟ 

بنابراین سوال دوم: آیا من وجود نداشتم؟از عدم آمدم؟آیا من جسم بودم؟ 

یک تعریف دیگری میکنم: من چقدر محترم هستم؟ یا چقدر نامحترم هستم؟ فرقی نمیکند اینها همان بد و خوبهایی هستند که آخرش به این میرسید که میبینید شما هیچکدام نیستید تجربه‌ها هستند. من آدم بده هستم؟ من آدم خوبه هستم؟ هیچکس بد نیست هیچکس خوب نیست. فقط هستی، فقط باش، حضور یعنی همین.

ما یوگا میکنیم که به طبیعتی که ازش دور شدیم نزدیک بشویم، ما پیشرفت نمیکنیم، برمیگردیم به اصالت خودمان.

این برگشت به سن نیست چون من کالبد نیستم. این برگشت به اصالت همان وحدتی است که به کثرت رسیده است. 

یوگا به طبیعت خود برگشتن هست، عادی شدن و نه غیرعادی بودن. 

راه یوگا راه ایدئولوژی نیست، راه مذهب و دین هم نیست. یوگا تعادل و طبیعی شدن بدن هست اینکه سالم باشیم با این سلامت هر دینی میخواهیم داشته باشیم. یوگا ما را آگاه می‌کند. آساناها و هاتا یوگا در این بدن معجزه می‌کنند. 

20 سال قبل من روزی چهار پنج ساعت در حال انجام آسانا بودم، جلو تلویزیون حرکات را هم انجام میدادم و این آساناها مشکلات دیسک کمری و سیاتیک را برطرف کرد. 

یوگا معجزه است، با یوگا روش درست زندگی کردن را تجربه میکنیم. 

یوگا روش درست اینکه یک انسان پاکی باشیم و به سمت پاکی حرکت کنیم را به ما نشان میدهد و ما را در آن مسیر قرار میدهد

نیروی پرانا چیست؟ 

چرا می‌گوییم پرانایاما یعنی دم‌گستری؟ یعنی گسترش دادن پرانا

پرانا یک نیروی جانبخشی هست که در تمام کائنات وجود دارد. 

یوگا یعنی اتحاد آپانا و پرانا، این اتحاد در کجا شکل می‌گیرد؟

مهم‌ترین جایگاه در بدن کجاست؟ سر یا قلب؟ بله همانطور که گفتیم "ناف" است. وقتی که ما در شکم مادرمان هستیم با ناف تغذیه می‌کنیم.

یک پرانای کلی داریم، عین این هست که میگوییم یک اداره قسمت‌های مختلف دارد؛ آبدارخانه، قسمت اجرایی، تدارکات و کارکنان مختلف دارد هر کسی در آنجا وظیفه‌ای دارد. 

یوگا یک درصد دانش است و %99 تجربه. 

پرانا انرژی و سرزندگی قوی است، پرانا اساس و جوهر تمام زندگیست، انرژی و نشاطی که در سراسر کیهان نفوذ می‌کند، پرانا در همه چیز جریان دارد. علاوه بر این پرانا حلقه اتصال بین دنیای آگاهی، مادی و ذهن است. این‌ها را بهم گره میزند. همین نیروست که به ما این امکان را می‌دهد که در سطح مادی زندگی روزمره خودمان را داشته باشیم. پرانا عملکردهای فیزیکی مانند تنفس، تامین اکسیژن، هضم، دفع و بسیاری از موارد دیگر را تنظیم می‌کند.

عملکرد بدن انسان بسیار شبیه ترانسفورماتور هست، که انرژی را از جریان جهانی پرانا دریافت و توزیع می‌کند و آن را حذف می‌کند. این پرانای اصلی که گفتیم (همانند مثال اداره) به ده قسمت تقسیم می‌شود:

یک پرانا داریم که قلب، ریه و هرچیزی که در قفسه سینه هست مدیریت می‌کند، برق و نیروی جانبخش در آن قسمت است. اگر چنانچه پرانا نباشد قلب نمی‌تپد. حتی حالا خواهیم فهمید که کدام اوپاپرانای دیگر مسئول هست برای برق دادن به دریچه‌های قلب که باز کند و خون‌رسانی کند. ما برای هر آروق زدن اوپاپرانا داریم وگرنه نمی‌توانیم آروق بزنیم. عطسه کردن، پلک زدن، خمیازه کشیدن همه نیاز به اوپاپرانا دارند.

اگر بخواهیم اینها را باز کنیم و توصیف کنیم، آن چیزی که مثلا روی پلک زدن اثر می‌گذارد در مدیتیشن تراتاکا که جز قویترین مدیتیشن‌ها هست به ما کمک میکند (البته هر کسی نمیتواند تراتاکا کند و از لحاظ روحی ممکن است برای او خیلی مضر باشد) برای همین است که باید زیر نظر مربی حاذق کار کنید.

اودانا

اودانا هر چیزی که در قسمت سر هست را ساپورت می‌کند. برق و پرانای آن قسمت را می‌دهد.

اوپاپرانا

یعنی پرانای کوچک. قلب، سینه، ریه و هرچی که در قفسه سینه هست را حمایت می‌کند.

سامانا

قسمت گوارش، شکم، ناف را ساپورت می‌کند.

آپانا

ادرار، دفع، زایمان، سکس را ساپورت می‌کند.

ویانا

در کل بدن هست هرجا نیاز باشه و به اصطلاح کم بیاره آنجا را ساپورت می‌کند.

آپانا سنگین‌ترین پراناست، با آب و خاک همنشین است.

هر یوگی در تمام دنیا آرزوش هست که آپانا و پرانا را در سامانا متحد کند. در این صورت یک انفجاری رخ میدهد عین ساعقه. جهت جرکت آپانا به سمت پایین هست و پرانا رو به بالاست و سامانا افقی هست.

یک یوگی بعد دهها سال که روی خودش کار می‌کند که آن برق و یا انفجار را تجربه کند. وقتی انفجار صورت می‌گیرد شعله‌اش تا آجناچاکرا بالا می‌آید، و اول قلب را شعله‌ور می‌کند.

ناگا

باعث آروق زدن می‌شود. اگر ما ناگا را نداشته باشیم نمیتوانیم آروق بزنیم. ناگا انسداد پرانا و آپانا را برطرف می‌کند. از تشکیل گاز در دستگاه گوارش جلوگیری می‌کند. سرکوب مداوم ناگا می‌تواند منجر به آریتمی قلب شود. عملکردهای دیگر شامل تحریک رفلکس، استفراغ به دلیل سوء هاضمه، رفع انسداد سامانا پراناست.

کورما

باز و بسته کردن چشم‌ها را پشتیبانی می‌کند. اگر اوپاپرانای کورما نباشد ما نمی‌توانیم پلک بزنیم. انرژی این اوپاپرانا زمانی که ما بیدار هستیم فعال است و در هنگام خواب دوباره احیا میشود. کورما از چشم در برابر گرد و غبار و اجسام خارجی محافظت می‌کند. اختلال در این اوپاپرانا باعث پلک زدن و انقباض بی‌رویه پلک‌ها می‌شود.

تراتاکا

تعادل و قدرت را برای کورما فراهم می‌کند مانند خواندن "اوم". قرار دادن کف دستان گرم روی چشمها و در آساناها جایی که سر به جلو خم می‌شود.

دواداتا

عملکرد دواداتا شبیه سامانا پراناست. خمیازه کشیدن. برق خمیازه کشیدن رو به ما می‌دهد. خمیازه کشیدن گاز را دفع می‌کند و خستگی را از بین می‌برد. بعد از غذا خوردن خستگی را کاهش می‌دهد.

مواد غذایی مثل غلات، پیاز، سیر ... باعث خستگی می‌شوند. بسیاری از یوگی‌ها سبزیجات و برخی فرآورده‌های شیر میخورند تا سطح زندگی خود را حفظ کنند و درنتیجه بیحالی را کاهش دهند. (این شیر شیری نیست که با آزار دام‌ها و چندبرابر شیر گرفتن از آنها بدست بیاید، شیر از حیوانی هست که در آزادی چرا می‌کند ، محبت میبیند، نوازش میبیند، بعد شیردادن گوساله‌ها اگر شیرش اضافی باشد یوگی‌ها از آن شیر تغذیه می‌کنند)

کریکالا

عطسه کردن، نیرویی که عطسه می‌آورد. می‌تواند سردرد را کاهش دهد زیرا انسداد انرژی در سر و گردن را آزاد می‌کند. عطسه نباید سرکوب شود.

عطسه آگاهی کامل است، در آن لحظه نمیتوانید به چیزی فکر کنید.

در داستانهای عامیانه میگویند کسی که با صدای بلند عطسه کند عمر طولانی دارد، عطسه‌های ضعیف نشان دهنده نشاط ضعیف است.

دامانجایا

آریتمی های قلب، ورودی ها و خروجی های قلب، باز و بسته شدن دریچه های قلب. 

در نزدیکی قلب قرار دارد، با باز و بسته کردن دریچه های قلب کل بدن بویژه مایچه های قلب را تحت تاثیر قرار میدهد. آریتمی قلبی و حتی حمله قلبی ممکن است بدلیل اختلال جدی در دامانجا رخ بدهد. 

بعضی وقتها برای اینکه انرژی جاری باشد بهتر است روی شنها راه بریم، روی سنگها قدم بگذاریم که بتوانیم انرژیهای اضافی را از کف پا رد کنیم. 

در مدیتیشن همیشه به قسمت بالای لگن توجه میشود نه پایین تر از آن. در مدیتیشن به کف پاها نباید دقت شود اما کف دستها چون با قلب هماهنگ هست ما هم مودرا میگیریم هم میتونه حواسمون به آنها باشد.

چهار ناحیه در بدن انسان وجود دارد که جریان پرانا در آنها بسیار شدید است: کف هر دو پا، کف هر دو دست. 

پاها ارتباط نزدیکی با عنصر زمین دارد و نشان‌دهنده قطبیت منفی هستند بنابراین در مدیتیشن هرگز نباید روی پاها تمرکز کرد برعکس انرژی کف دستها از قلب سرچشمه می‌گیرد و به عنصر هوا مربوط می‌شود و قطبیت مثبت ایجاد می‌کند.

 

مقاله حاضر بحشی از صحبت‌های استاد ناصر صمدی می‌باشد.

 

دیدگاه کاربران
توجه! برای ارسال دیدگاه خود، لازم است وارد حساب کاربری خود شوید. ورود یا ثبت‌نام
هنوز دیدگاهی ثبت‌ نشده